قرار نبود…
امشب دلم پر بود میخواستم شکایت ببرم به سمت خدایی که میدونم حواسش بهم هست تو مشکلات پشتم بوده و هست همیشه خدایا …
نمیدونم من دارم سخت میگیرم یا دنیا سخت شده دلم پره از همه چی از مردمی که فراموش کارن برا میری که حرفش حق بود برای حق گویی خدایا ما این رو نمیخواستیم ما دنبال برقرار کردن حق بودیم زندگی قرار نبود اینقدر تلخ باشه قرار نبود #دوهزارروزحصر از زندگی یه آدم تو حصر و زندان باشه قرار نبود مادری از بچه هاش جدا بشه قرار نبود جوونی یک سال ناپدید بشه قرار نبود من دلم بلرزه وقتی دارم این متن رو میخونم و مینویسم
خدایا قرار نبود …